میگویند کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دیگر نان ندارند. زیانده هستند و باید واگذار شوند! حدود هزار کتابخانه با سه هزار نیرو که به عنوان شاخصترین و موثرترین نهاد مختص کودکان و نوجوانان، فرزندان این مملکت را پرورش داده و قرار است پرورش دهند اما دریغ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آنها به چشم بنگاههای اقتصادى نگاه میکند که باید سودآور باشند! آنها که خوب میدانند، مرغک بی بال و پر کانون را بعدها بی دردسرتر میتوانند ذبح کنند.
از جان کانون چه میخواهند؟
برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای جداسازی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و الحاق آن به نهاد کتابخانههای عمومی تازهترین دستاندازی دولت برای مصادره و افزودن سهم خود در این حوزه کلیدی است که متأسفانه با چراغ خاموش هم دنبال شده و تنها دفتر هیات دولت با انتشار یک خبر کاملاً مبهم و گنگ، نسبت به این تصمیم اطلاعرسانی نارسایی صورت داد.
در این راستا، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با استناد به تبصرههای یک و ۲ ماده یک قانون تأسیس کتابخانهها، به دلیل آنچه «قرابت مأموریتی» کانون و نهاد کتابخانههای عمومی عنوان میکنند، پیشنهاد واگذاری کتابخانههای تحت پوشش کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به کتابخانههای عمومی را دادهاند.
جالبتر آنکه این واگذاری در حالی پیشنهاد شده است که ظاهرا، کتابخانههای «آستان قدس رضوی»، امامزاده معصومه در قم، شاه عبدالعظیم، احمدبن موسی، کتابخانه ملی، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، کتابخانه مجلس شورای اسلامی و کتابخانههای تحت عنوان «وقف» توسط نهاد کتابخانههای عمومی اداره نمیشوند. اما نتیجه چیست؟
در صورت موافقت با این درخواست دولت از سوی کمیسیون مدیریت امور عمومی دولت، تمام کتابخانههای کانون پرورش فکری که تاکنون زیر نظر وزارت آموزش و پرورش خارج میشوند و تعطیلی و نابودی دستکم یکهزار کتابخانه میراث کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به عنوان پایگاههای فرهنگی در سراسر ایران، با نزدیک به ۳ هزار نیروی انسانی، در دستور کار قرار میگیرد!
اما سوال اینجاست که بانیان این پیشنهاد که ادعای اتکا به قانون را دارند، چگونه میخواهند مجوز واگذاری مراکز فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را که شرکت دولتی وابسته به وزارت آموزش و پرورش است به نهادی غیردولتی توجیه کنند؟!
از سوی دیگر حتی اگر طرح غلط مساله سوددهی هم مطرح باشد، این پیشنهاد، به معنای تعطیلی کانون است زیرا با جدا شدن کتابخانهها برخلاف تصور، حجم بزرگی از هزینههای کانون و بخش زیانده آن جدا نمیشود، بلکه محل اصلی درآمد و چرخش چرخه اقتصادی کانون حذف خواهد شد.
بنگاههای زیانده که اولویت هستند
هویت کتابخانه در هیچ کجای دنیا با سوددهی گره نخورده است. سود کتابخانه پرورش و تعالی دانش و تفکر است. حال که اولویت دولت سوددهی قلمداد میشود، بنگاههای اقتصادی و سازمانها دولتی و حکومتی بسیاری هستند که با توجه به هزینهای که برای آنها میشود خروجی لازم و مناسبی ندارند؛ شرکتهایی مانند صداوسیما، خبرگزاری جمهوریاسلامی، روزنامههای دولتی و حکومتی به ویژه ایران، کیهان، اطلاعات، جمهوریاسلامی از این قبیل مراکز بودجهخواری هستند که سودی در پی ندارند و فقط هزینه روی دست مردم میگذارند.
در مورد شرکتهای زیانده نیز، اولین شرکت بازرگانی دولتی است که بابت یارانه آرد، نان و گندم ۲۱ هزار میلیارد تومان زیان دارند و این در واقع یارانهای است که دولت به نان میدهد. مثلاً گندم که سه هزار تومان هزینه آن است را خریداری میکند و به قیمت زیر هزار تومان میفروشد یعنی یارانه میدهد.
دومین شرکت برق حرارتی است که ۲۱ هزار میلیارد تومان زیان ناشی از تفاوت هزینه تمام شده و قیمت فروش برق است، سپس توانیر ۹ همت، بانکی ملی ۶ همت، شرکت ملی گاز ۵.۸ همت، شرکت هواپیمایی هما ۳.۵ همت، شرکت منابع آب ۲.۹ همت، بانک مسکن ۸۰۰ میلیارد تومان، سازمان انرژی اتمی ۷۰۰ میلیارد تومان و صندوق بیمه کشاورزی ۲۰۰ میلیارد تومان و مجموع زیان شرکتهای دولتی ۷۱ هزار میلیارد تومان در یک سال برآورد میشود.
و در پایان...
در نهایت باید گفت که پیشنهاد نابخردانه وزارت ارشاد بار دیگر ثابت کرد، کتاب و کتابخوانی چقدر در این سرزمین غریب است که نهتنها برای ارتقای آن هیچ کنش مالی و معنوی صورت نمیپذیرد بلکه از کالبد نحیف آن انتظار سوددهی وجود دارد و به نیستی نیز، تهدید میشود.
حال آنکه نابود کردن بنیادهای ریشهدار این مرز و بوم و کانونهای انسانساز و خاطرهساز نسلها، ضربه سنگینی بر مسیر رشد، استعدادیابی و پرورش کودکان این سرزمین است؛ همانها که بزرگان انقلاب، آنها را «امیدِ» ایران توصیف کردند...
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟